روایت اربعین؛ وظیفهای تمدنساز و آخرالزمانی
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۱۱۷۱
پیشنهاد مسئول فرهنگی ساخت ضریح
نویسنده کتاب اهالی اینجا ادامه داد: متوجه شدیم هیأت امنای ساخت ضریح امامحسین(ع) متولی موکب حضرت معصومه هستند که بودجه آن از طرف مردم قم تأمین میشود. مسئول فرهنگی ساخت ضریح پیشنهاد داد فردی از گروه نویسندگان همراه موکب حضرت معصومه باشد. کتاب اهالی اینجا روزنوشت ۱۲ روز در قسمت زنانه موکب حضرت معصومه است؛ این اثرنگاه خادم به زائر نه نگاه زائر به اربعین را شامل میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتی بچهها هم از اربعین سهم دارند
وی با بیان اینکه بچهها هم با اربعین ارتباط برقرار میکنند، گفت: اربعین آن قدر دنیای رنگارنگ و عظیمی دارد که برای همه و حتی بچهها سهم دارد. اوایل میدیدم بچهها در مشقت هستند و با خود میگفتم چه خوب که بچههایم را با خود نیاوردم. بعد فهمیدم اربعین یک سختی خودساخته است؛ رنجی است که به جان میخریم تا ساخته شویم و سفر اربعین میتواند در سیر تربیتی بچهها یک نقطه پررنگ باشد.
روایت اربعین یک وظیفه تمدنساز و آخرالزمانی استفائضه غفارحدادی، منتقد ادبی نیز در این نشست با بیان اینکه کلمات سخاوتمندانه از وجود نویسنده میجوشد، گفت: معجزه روایت باعث میشود آنچه چشیدم و احساس کردم، کاملا شخصی به مخاطب منتقل شود. گزارش کنار هم گذاشتن یک سری تصاویر است و با روایت فرق دارد. ناگزیر به روایت هستیم چون در جنگ روایتها هستیم و اگر ما روایت نکنیم دشمنان آنچه را که میبینند و البته ۱۸۰ درجه با واقعیت فرق دارد، روایت میکنند.
این کارشناس ادبی ادامه داد: در روزگاری هستیم که اصالت روایت از اصالت واقعیت پیشی گرفتهاست. ناگزیریم اربعین را که ماجرای مهمی است، روایت کنیم و این یک وظیفه تمدنساز و آخرالزمانی است. تاکنون در مورد خادم بودن در موکب زنانه کتابی نوشته نشدهبود و اگر روایت از دیدگاههای مختلف نداشتهباشیم در بازنمایی واقعی آن ماجرا عاجزیم. به عنوان مثال با روایت یک عملیات نمیتوان دفاعمقدس را بازآفرینی کرد. باید از فعالیت بانوان تا واکسزدن پوتین رزمندگان توسط بچهها در پشت جبهه روایت شود.
وی با اشاره به اینکه روایت جزءجزء ماجرای عظیم اربعین ضروری است، افزود: ما از بخش موکبهای زنانه اطلاعی نداشتیم و اگر کتاب اهالی اینجا درباره فردی بود که به پیادهروی اربعین رفتهاست، میگفتم که نویسنده باید زاویه دید جدیدی داشته باشد. کار نویسنده راحت بوده چون به مسأله موکبهای زنانه پرداخته نشدهاست.
این نویسنده با تاکید بر اینکه روایت باید عمیق و ماندگار باشد، گفت: این مسأله صورت نمیگیرد مگر اینکه احساس خواننده را به تسخیر درآوریم. کسانی میتوانند احساسات را به وجد بیاورند که توانایی انتقال جزئیات را داشته و با احساستر باشند. این دو خصوصیت در زنان نسبت به مردان بیشتر وجود دارد. من روایتهای زنانه را بهتر از روایتهای مردانه میدانم وعلاوه بر این باید گفت که اربعین خودش یک روایت زنانه است. زنان در ماجرای اربعین منفعل نیستند بلکه کاملا نقشآفرینی میکنند.
در این کتاب به روایت نزدیک شدهایمغفارحدادی بیان کرد: داستاننویس بودن آقازادهنژاد تاثیر مثبت خود را در کتاب اهالی اینجا گذاشتهاست و در این کتاب از خاطرهنگاری فاصله گرفتیم و به روایت نزدیک شدهایم. آرایههای ادبی در این کتاب بهموقع و خوب استفاده شده و نویسنده از بیان احساس خود ابا نداشتهاست.
وی تاکید کرد: باید این نکته را رعایت کنیم که به عنوان نویسنده بیطرف باشیم و فکر کنیم برای مخاطب جهانی مینویسیم. البته این آرمانی است و کتابی مانند اهالی اینجا را کسانی میخوانند که به کربلا رفتهاند یا میخواهند بروند و این افراد در این کتابها به دنبال روضه هستند. مخاطب این کتابها دوست دارد قسمتهایی از کتاب مانند روضه باشد و او چند قطرهای اشک بریزد. نویسنده اهالی اینحا میتوانست در جاهایی از روضه به عنوان نمک کار استفاده کند. کتاب اهالی اینجا نوشته زهرا آقازادهنژاد مشتمل بر ۱۷۲ صفحه از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و به چاپ دوم رسیدهاست. این کتاب شامل روزنوشتهایی از بخش بانوان یک موکب اربعین در کربلاست.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: کتاب اربعین فرهنگی کتاب اهالی اینجا بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۱۱۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابی پر ازجاهای خالی!
دیوید برنز در کتاب «از حال بد به حال خوب» نگرش جدیدی به زندگی دارد و نوعی روش درمانی را پیشنهاد میدهد تا در زمان روبهرو شدن با افسردگی و اضطرابهای ناشی از مشکلات به آن پناه ببریم. «شناخت درمانی» موضوع اصلی این کتاب است؛ روشی که به ما میآموزد این افکار، احساسات و بهتر بگویم ذهن ماست که این حال ناخوش روانی را برای ما در طیفهای مختلف فراهم میکند و رنگوبوی زندگی را به سمت ناامیدی و افسردگی میکشاند، نه اتفاقهای بیرونی. راستش را بخواهید خودم هم به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب ۶۱۸صفحهای را خریدم و آن را خواندم. مهدی قراچهداغی راحت و روان ترجمهاش کرده و گرافیک ساده و در عین حال پرمعنای صفحه روی جلد هم خوب از آب درآمده اما جذابیت اصلی این کتاب که باعث شده چاپ پنجاهونهم آن به دست من برسد، این است که این کتاب پر از جاهای خالی است که نویسنده آن را برای خواننده خالی گذاشته تا او هم دستبهقلم شود و ازافکار واحساساتش بنویسد.گویی خواندن بهتنهایی برای درک دانستههای این کتاب کافی نیست و توی خواننده نیز باید کنار نویسنده بنشینی، قلم به دست بگیری وجرأت نوشتن از احساسات وافکارت را پیدا کنی،حالا این توهستی که برای بهتر شدن حالت، همهجانبه تلاش میکنی؛ هم میخوانی و هم مینویسی.آنجایی که خطاهای شناختی را میشناسی و یاد میگیری در برابر افکار اتوماتیک که هر لحظه در ذهنت میگذرد، واکنش منطقی نشان دهی و احساساتت را بهتر کنی؛ اضطرابهای اجتماعیات را بپذیری و یاد بگیری چطور با آنها سر یک سفره بنشینی و راهحل جدیدی برای کاهش آن بیابی.این کتاب را به کسی که دوست ندارد خودش را با همه نقاط قوت و ضعف بشناسد، توصیه نمیکنم، چون در آن دکتر دیوید برنز خیلی تلاش کرده به ما بفهماند دست از جنگ با خودمان برداریم و خودمان را بپذیریم.
همچنین تکرار تمرینها وقتی میگوید اتفاق ناراحتکننده امروزت را بنویس و احساس خودت را اضافهکن خیلی جالب است؛ انگار تمرین خوشنویسی انجام میدهی تا ابتدا خطخطیهای ذهنت را پاک کنی و به جایش با خط خوانا از زندگی بنویسی.
یکی از نکات جالب دیگر این کتاب آن است که دست از شعار دادن و پیامهای انگیزشی برداشته و اتفاقا تو را با افکار حالبههمزن خودت روبهرو میکند، افکار سرزنشآمیز، درشتنماییها، پیشگوییها، ذهنخوانیها و... .
اما طولانیبودن این کتاب شاید یکی از دلایلی باشد که خیلیها حالش را نداشته باشند که آن را بخوانند و تکالیفش را انجام دهند اما انگیزه ادامهدادن این کتاب زمانی بیشتر میشود که احساس میکنی با مثالهایی که نویسنده آورده او هم مثل خواننده، این مشکلات را داشته و دانای کل نیست، همچنین میتوانی هر روز بخشی از این کتاب را دریابی و عجلهای برای تمامشدنش نداشته باشی.
خلاصه وقتی این کتاب را میخوانی، انگار سر کلاس درس دکتر برنز نشستهای و هر روز با بخشی از خودت که از دیدهها پنهان است، روبهرو میشوی تا بالاخره یاد بگیری با خودت، خوش بنشینی، دوستش داشته باشی و حال خوب را تجربه کنی.